تصويرگرى با فلزات در كتاب «ماهيگير و بهار» / نازنين عباسى 

قطعا انتخاب فلز به عنوان متريال اصلى در تصويرگرى كتاب، روشى متداول نيست؛ حتى به اندازه ى متريال چوب يا پارچه. «نازنين عباسى» نقاش و تصويرگر، از اين تكنيك سخت و درعين حال جذاب براى پروژه پايان نامه كارشناسى ارشدش استفاده كرده است. اين پروژه كه حدود ٦ ماه بطور شبانه روزى وقت صرف آن شده، توسط انتشارات «كانون پرورش فكرى» در قالب يك كتاب داستان به چاپ رسيده است.

توضيحات نازنين درباره نحوه شكل گيرى اين پروژه تصويرگرى را باهم مى خوانيم:

ايده ى اصلى:
من تصميم داشتم يك كار تصويرگرى در قالب «ميكس مديا» انجام بدهم. توضيحى كه درمورد تكنيك ميكس مديا وجود دارد اين است كه اساسا در اين تكنيك، متريال هاى گوناگون مانند سنگ، فلز، پارچه، چوب و … به عنوان «رسانه» مطرح مى شوند و برخلاف «مولتى مديا» كه هنرهاى گوناگون مانند موسيقى، عكاسى، حركت، صدا و آواز به عنوان رسانه تعريف مى شود؛ «ميكس مديا» با جنسيت و متريال خود را تعريف مى كند و رسانه در اين جا تبديل به كاغذ و فلز و تلفيق آن ها با هم مى شود.
من جذب اين ايده شدم؛ اين كه از الِمان هاى پيرامونت، از چوب و يونوليت و قطعات فلزى استفاده كنى و به آن هويت جديدى ببخشى، برايم بسيار جالب بود.

قدم هاى اول:
پيدا كردن قصه از تصويرى كه در ذهن داشتم آغاز شد: درختى در قايق! از «رسول نوروزى» دوست نويسنده ام خواستم كه يك پلان قطعى در كتاب را براى همين تصوير در نظر بگيرد. رسول داستان را كم كم مى نوشت و من براساس بخش بندى داستان و تم كلى اش، شروع به بررسى و جمع كردن آرشيو فلزى نمودم. از انبارى و مكانيكى و خانه ى دوستان شروع كردم و هر شى فلزى اى را با دقت و توجه جمع آورى كردم.
دلايل مختلفى براى انتخاب فلز داشتم. اول اين كه هر قطعه فلزى -مثلا يك پيچ- براى يك منظور و كاربرد خاص ساخته مى شود و به غير از آن استفاده ديگرى ندارد. برايم مهم بود كه از تلفيق اين اشياى سخت، يك كاراكتر روح پذير دربياورم. شخصيتى كه دچار رنج و احساس بشود. براى همين فلز را انتخاب كردم چرا كه با پارچه و كاغذ و چوب، امكان فرم دادن وجود داشت اما يك فلز، پس از ريخته گرى قابل تراش يا حجارى نيست و نهايتا مى توان اجزايى را به هم جوش داد و نه بيشتر. علاوه بر اين، قطعات فلزى داراى برش هاى زيبا و متفاوت هستند و در عين حال سخت و انعطاف ناپذير.

3  Untitled-2  5  6  7
شخصيت:
بر اساس داستان، شخصيت پيرمرد ماهيگير را با مقدار زيادى اشياى فلزى ساختم. بارها كاراكتر رو ساختم تا به فرم نهايى برسم. قابليت حركت و خم شدن دست و پا، از مهم ترين مراحل ساخت شخصيت اصلى كتاب بود. پس سعى كردم آن را به صورتى بسازم كه قطعات قابل جدا شدن و سرهم شدن باشد. ماهيگير قصه ى من، براى هر فريم فيكس مى شد و بعد براى فريم بعد از هم جدا و دوباره روى هم متصل مى شد.

فضاسازى:
من با نگاه يك تصويرگر، اين پروژه را ساختم. خواست من اين بود كه فضاى سه بعدى را تبديل به كتاب كنم. به فضاى كارم فكر مى كردم و كم كم كلبه و درخت ها شكل گرفت و فضا ساخته شد.
من آدم جزئى نگرى هستم؛ پس تك تك جزييات را براى محيط زندگى پيرمرد تصور كردم و آن ها را ساختم. ممكن است بسيارى از ديتيل ها ديده نشود اما مطمئنا مجموع آن ها، به مخاطب حسى را منتقل خواهد نمود.
من كاربرد بسيارى از اين قطعات فلزى را نمى دانستم! براى من مهم دور كردن آن وسيله از هويت خودش و وارد كردن آن به فضاى قصه و نرم كردن و هويت بخشى به آن بود.
البته در استفاده از متريال محدوديتى در نظر نگرفتم و از يونوليت، گِل و فوم گل سازى هم استفاده كردم.

Untitled-1  10  11  13  16
18- astar
نورپردازى:
در كلبه پيرمرد، فانوس كوچكى به اندازه يك بند انگشت داشتم كه به صورت كاملا واقعى آن را روشن كرديم. قطعا مى توانستم از نرم افزار براى راحت تر كردن كارم استفاده كنم اما برايم مهم ترين چيز خلق يك فضا بود و نه صرفا نتيجه. از اين كه برق به صورت واقعى در آن فانوس كوچك جريان پيدا كرد، حس لذت بخشى شبيه به واقعى بودن آن كلبه براى من به وجود آمد. «مهدى زابلى» عكاس اين پروژه براى القاى روح رنگى كار من، از جان و دل مايه گذاشت. نور در اين كار، معناى خاصى داشت و او بايد مى توانست با نحوه عكسبردارى، تابستان يا زمستان، تيرگى و روشنى، غم و شادى و وحشت و تنهايى را القا كند.
البته مسائل ديگرى مثل تركيب بندى، كادر، محل تا و مشخص بودن محل لى اوت متن و … از جمله موارد مهم و البته جزيى اى بود كه بايد در هنگام عكسبردارى به تك تك آن ها توجه مى كرديم.

17

 19

در اين پروژه همان طور كه مى بينيد، نورپردازى و عكاسى، در جهت انتقال فضا به مخاطب اهميت ويژه اى دارد. در اين خصوص حرف هاى «مهدى زابلى» عكاس اين مجموعه هم خواندنى است:

«فضای کار، اتاق نازنين بود که در واقع كاربرد شخصى داشت و کارگاه یا استودیو نبود و بخشی از فضای اتاق هم با مبلمان پر شده بود؛ به همین خاطر فضای کار ما محدود به یك میز و بخشی از کف اتاق بود. به دليل تعداد بالاى فريم ها، مجبور بودیم بعد از هر چیدمان همه چیز را جمع کنیم و برای چیدمان بعدی آماده شویم.
ماهیگیر و سگ و پرنده و اجزای صحنه، از نظر اندازه بسيار کوچیک بودند و با کوچکترین تماسی جابجا می شدند یا می افتادند. به طور كلى، چیدمان کار بسيار مشکل و زمان بر بود که با صبر و دقت طراح و خالق اثر به بهترين شكل انجام شد. زحمتی که من برای این کار کشیدم در مقابل کار نازنین بسيار اندك است. من فقط تلاش کردم که نتیجه زحماتش به بهترین شكل ممکن دیده شود.
شاید باورش سخت باشد اما وقتی مراحل ساخت پروژه تمام و همه چيز براى عکاسی آماده شده بود، انگشت های نازنین به خاطر سختی کار با این اجسام فلزی زخمی بود.او برای این کار بسيار زحمت کشید.»
نازنين عباسى متولد ١٣٦٠ داراى كارشناسى نقاشى و كارشناسى ارشد تصويرگرى است و حدود ٤ سال است كه به صورت حرفه اى به تصويرگرى مى پردازد. تصويرسازى براى ١٠ جلد كتاب كودك و نوجوان و شركت در چندين نمايشگاه گروهى تصويرگرى و نقاشى، از جمله فعاليت هاى اوست. نازنين با خلق اين پروژه تصويرسازى، بيننده را به موشكافى و لذت كشف دعوت مى كند.

IMG_2604  IMG_26025  IMG_2602  IMG_2601  DSCF5447  DSCF5413  7-3  7-2       7-1  6-2  6-1  5-2  5-1  3-2  19-2  19-1 18-1  17-1  16-1  13-2  13-1  11-2  11-1  10-1  3-1

 


image 
imageimageimage